چرا حرف منو باور نمیکنی

درخواست شما
۴.

کوک : آغ بچه ها یک خبر بد دارم و یک خبر خوب و مخصوص من و جیمین
اعضا: چی شود ( به جز جیمین و یونا )
کوک : اول کدوم رو بگم
جیهوپ: خبر خوب
تهیونگ: نه خبر بده
جیهوپ : چرا؟؟؟؟
تهیونگ : خوب اگر خبر اول بگه و ناراحت میشم و آخر خوشحال میشیم
شوگا : zzzzچه خبرتون خوب بزارین من بخوابم (خوابالو)
نامجون: شوگا بیدار شو دیگه
شوگا: چته چتونه خوب بگین
جین : خوب بگو دیگه
کوک: یک که خواهرامون و مخصوص خواهر های بزرگمون من و جیمین میاد
تهیونگ : خوب این کجاش بد
شوگا : احمق اگر اونا بیان دیگه خبری از خوشحالی نیست
تهیونگ : اههاااا ..... چییییییی . بله نه نه نه امکان نداره (داد)
جیهوپ خبر خوبه چی خوب
جونگگوک: خوب خوبه که امشب تا صبح بار میرم و پارتی میگرم امروز هم چند تا دختر ها اوکی کردم و بار هم رزو کردم
همه : اخجوووووووننننننن

. جیمین
جیمین: بیبن یونا اگر رفتی پیش پسرا و حرف زدی من میدونم با تو
یونا : باشه پس میرم پیش دوستام
جیمین: کدوم با کی چند نفر هستن و کلاس چندم هستن
یونا:😳😳😳 داداش با همکلاسی هام حدود ۳ یا ۴ نفر باشه و با مینبوم و دوهی و ات و لونا
جیمین: باشه میتونی بری هر کی اذیت کرد
یونا : میام به شما میگم خوبه
جیمین : برو دیگه
رفت و جیمین هم پیش دوستاش رفت
صدای کوک میاد پس رفتم پیششون ببینم
جیمین : چتونه پدرسگ ها الاغ ها صداتون تا کف ساختمون مدرسه میاد ( عصبی و سرد )
کوک : خوب جیمین اول که برات متاسفم که خواهرامون بزرگ ترمون دارن میاد با خواهر های اینا
جیمین : چیییییییییییییییییییییی کوک شوخی خوبی نبود میام می‌کشمت
کوک: مگه من باهات شوخی دارم
جیمین: هی واااااییییی
شوگا : یک جا باید خوشحال باشین که برادرامون نیومد
جیمین : ای خدا من چه غلط کردم که باید این تاوان بدم
کوک: راستی برای اینکه خواهرمون ۲ روز دیگه هستن براتون بار و پارت و چند تا دختر رزو کردم
جیمین : من نمیام
کوک : چرا ؟
جیمین : اول درسته یک برادر دارم که دوقلو ناهمسان هستیم و یک خواهر دارم ولی من بار نمیام پارتی میام
کوک: اووووففففف جیمین سخت نگیر
جیمین: نه
تهیونگ: جیمین ترو خدا دیگه بیا
جیمن: اوووووففف باشه پس میام